شیطانی که در کمین توست ✍️پیرمردی به نام «مشهدی غفار» حدود 120 سال پیش، در بالای مناره مسجد ملاحسن خان، سال‌ها اذان می‌گفت. پسر جوانی داشت که به پدرش می‌گفت: ای پدر! صدای من از تو سوک‌تر و دلنشین‌تر و رساتر است، اجازه بده من نیز بالای مناره بروم و اذان بگویم. پدر پیر می‌گفت: فرزندم تو در پایین مناره بایست و اذان بگو. بدان در بالای مناره چیزی نیست. من می‌ترسم از آن بالا سقوط کنی، می‌خواهم همیشه زنده بمانی و اذان بگویی. اذان ,مناره ,می‌گفت ,بالای ,بالای مناره ,کمین توست منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

know about every thing with me فروشگاه اینترنتی 5040 پسران اينترنتي دست نوشته های زارا دریــــــــــــا طــــــــــــرح فایلود گلشهر شعر فارسي هر چی بخوای اینجاست بهترین مارک لوازم ارایشی در ایران Rose Gold Shine Ariyan Holding